این متد تحلیل و تصمیم گیری، خاص مدیران ارشد سنتی است
نوع خاص و روش کاری انحصاری مدیران سنتی
تصور کنید که یکی از مدیران، سرپرستان و کارشناسان شرکت، ایده، نظر و راهکاری را برای رفع یکی از مسائل و مشکلات سازمان و یا در راستای بهبود به مدیر مافوق خود پیشنهاد می کند. ایشان، توضیحات کافی را جهت تشریح و توضیح مشکل بیان کرده و راه حل پیشنهادی خود را نیز مطرح می نماید.
مدیر ارشد سازمان که به زعم ما سنتی و تجربه گرا می باشد، در ظاهر و به صورت تلویحی مسئله و راهکار ارائه شده را تأیید می کند.
کارشناس یا مدیر مورد نظر، پس از جلسه گفتگو و گذشت چند روز، منتظر دستور به اجرای اقدام می باشد، اما هر چه منتظر می ماند کمتر بحثی در این مورد مطرح می شود.
به صورت سربسته، کوتاه و مختصر شاید، قضیه را پیگیری می نماید و چون واکنشی جدی نمی بیند با تصور اینکه مدیریت عالی، نسبت به اصلاح و بهبود مسائل سازمان، کم توجه و حتی بی تفاوت می باشد و با توجیه این امر که چون مالک و صاحب سازمان نسبت به این مسئله بی توجه است چرا من اصرار کنم؟ موضوع را به بوته فراموشی می سپارد و مسئله را مسکوت می گذارد.
با روایتی که شنیدید حال می توان مسئله را بازتر کرد. برمی گردیم به سراغ مدیر ارشد، برخی از مدیران و مدیرمالکان سازمان ها، دوره های آموزش عالی و دانشگاهی را نگذرانده اند، پس نسبت به امور مدیریتی، مهندسی و سیستمی، ممکن است فقط یک آشنایی نسبی داشته باشند؛ به همین دلیل نمی تواند به طور کامل و دقیق پیشنهاد شما را تحلیل و بررسی کرده و تصمیمی مبنی بر موافقت یا مخالفت با آن بگیرد و طبق آن نظر خود را برای اجرا و عدم اجرای آن اعلام نماید.
شاید تعجب کنید اما این رویکرد مدیر ارشد سنت مدار شما، دقیقا ناشی از میزان اعتماد شما به خودتان است.
چرا !؟!
او به شما اعتماد می کند، اگر شما دلایل و علل به وجود آورنده مشکل را به صورت کامل و دقیق، بررسی کرده باشید و به شناخت صحیحی دست پیدا کرده باشید و مطابق این تحلیل، راهکاری مناسب طراحی کرده باشید، اولا که با اعتماد به نفس کامل و به صورت محکم، نظرات خود را بیان می کنید، در ادامه نیز با پیگیری مجدانه و حتی اصرار به آن، مدیر خود را مجاب می سازید که موافقت خود را اعلام کرده و جهت تأمین منایع و امکانات مورد نیاز برای پیاده سازی واجرای راهکار طراحی شده توسط شما، دستورات لازم را صادر کند.
او با تکیه به غریزه خود در شناخت کارمندانش و درک حس و اعتماد به نفس شما نسبت به پیشنهاد خودتان، تشخیص می دهد که راهکار شما قابل اجرا و اثربخش می باشد یا نه؟
اما در صورتی که پیگیری نکردید و اصرار محکمی از خود نشان ندهید، تصور می کند که شما قضیه را به خوبی بررسی نکرده اید و راه حل شما سطحی و غیر قابل اجرا می باشد. به همین دلیل منابع مالی سازمان را صرف پروژه ای نمی کند که حتی طراح و ارائه دهنده آن نیز اعتقاد راسخ و محکمی به آن ندارد.
او عدم تسلط خود را در مسائل مدیریتی، مهندسی و علمی با اعتماد به شم و حس قوی خود می پوشاند. او وقت آن را نیز ندارد که حتی اگر توضیحات مفصلی هم به او بدهید باز هم نمی تواند تصمیم صحیحی بگیرد به همین دلیل، اساس و پایه را بر اعتماد شما به خودتان می گذارد.
شما خود نیز می توانید این موضوع را تجربه کنید. شما پیشنهادی که با اعتماد به نفس کامل ارائه گردیده و شدیدا پیگیری می شود را جدی تر بررسی می کنید یا طرح و ایده کسی که یک بار موضوعی را مطرح کرده و دوباره سراغی هم از آن نمی گیرد؟
سلام.به نکته جالبی اشاره نمودید .
به یاد داستان پسرکی افتادم که پدرش او را برای کار کردن به آسیابی فرستاد و مادرش چون نگران او بود و نمی خواست سختی ببیند پولی به او می داد تا شب ها به عنوان دستمزد به پدرش نشان دهد و اینگونه در آسیاب فقط بازی می کرد .
پدرش به محض دیدن پول ،آن را داخل اجاق گاز می انداخت و پسرک نیز برای بیرون آوردن آن تلاشی نمی کرد و اینگونه پدر می فهمید که پسر کار نکرده است .
جناب آقای جاوید
شما نیز اشاره بجایی کردید. داستان شما نیز کاملا وارد به این موضوع می باشد که هر فرد و هر مسئول بافراست جهت حصول اطمینان از صحت یک موضوع و راستی آزمایی یک رویداد، آزمون های خاص خود را طراحی و اجرا می نماید.
سپاس