به جز تحریم ها و مسائل سیاسی و بین المللی، چه عوامل دیگری در رکود صنعت نقش دارند؟

عوامل موثر در رکود

خیلی ها این سوال را از من و دیگران می پرسند که

چرا وضعیت برخی شرکت های تولیدی و سازمان های صنعتی این گونه است؟

چرا خیلی از آن ها با ظرفیت کامل کار نمی کنند و با نصف یا یک سوم توان خود فعالیت می کنند؟

مگر چه شده و چه روی داده است؟

تا حدودا دو سه سال پیش كه شرایط تولید و تولیدی ها نسبتا خوب بود.

برخی مواقع كسانی كه در جمع حضور دارند به سرعت چند عامل را فهرست می كنند و می گویند كه اولا تحریم ها باعث ایجاد این وضعیت شده و ادامه می دهند كه افزایش قیمت دلار، هدفمند ساختن یارانه ها و . . . باعث پایین آمدن شور و نشاط تولید و نابسامان شدن شرایط شركت های تولیدی شده است.

اما واقعا این دلایل، باعث و بانی مشكلات و شرایط پیچیده سازمان های صنعتی و شركت های تولیدی هستند؟

شخصا این دلایل را رد نمی كنم اما این موارد را هم تنها دلایل ایجاد وضعیت کنونی نمی دانم.

به جز تحریم ها و مسائل بین المللی، چه عوامل دیگری در رکود صنعت موثر هستند؟

به جز تحریم ها و مسائل بین المللی، چه عوامل دیگری در رکود صنعت موثر هستند؟

در ابتدا باید این نكته را خاطر نشان كنم كه طی همین دوره كه برخی از شركت ها دچار مشكل شده اند، بعضی دیگر شرایط متفاوتی را تجربه كرده اند و ضمن طی كردن شرایط عادی، فعالیت خود را ادامه داده و بعضا رشد كرده و جلو رفته اند.

نكته دیگر آن است كه ریشه یابی و شناسایی دلایل و عوامل بروز این رخداد را نمی توان بدون تعریف دقیق مساله و دسته بندی صحیح صنایع و زمینه های فعالیت سازمان ها انجام داد. مشخص نمودن اثرات آشكار و پنهان و بعضا عوارض جنبی وضعیت فعلی جهت تعیین علت ها، مهم و حیاتی می باشد.

شاید پذیرفتن علت های بدیهی فوق خیلی هم نباید سخت باشد. شاید هم این یك جور ساده انگاری است. ما دو خبر را شنیده ایم. خبر اول، افول تولید و صنایع تولیدی است و خبر دوم افزایش نرخ پول های خارجی، تحریم، هدفمندی یارانه ها و غیره است. پس طبق استنتاجی قیاسی، دومی، علت اولی است.

همانطور كه گفتم من انكار نمی كنم این علت ها را، اما در یك رویكرد سیستماتیك به حل این چنین مسئله ای، شما باید بسیار دقیق تر باشید تا در مسیری درست به هدف و مقصودی صحیح که پاسخی درخور و شایسته است برسید.

همانطور كه در بالا آمد ابتدا باید سازمان های مختلف را كه از شرایط اخیر آسیب دیده اند را دسته بندی كرد، شرایط آن ها و اثرات نامطلوبی كه دیده اند را به دقت تعریف نمود، شرایط عمومی حاكم بر هر دسته و یا ویژگی های اختصاصی هر كدام را باید بررسی و تحلیل كرد تا به پاسخی نزدیك به واقعیت رسید.

این نوشته در مقام رازگشایی این پدیده برنیامده است و هدف من صرفا بر شمردن برخی دلایل احتمالی دیگر می باشد. دلایل احتمالی برای برخی نمونه های واقعی كه از نزدیك دیده و لمس كرده ام.

در بررسی علت های این رویداد نامبارک و این اتفاق نامیمون برای برخی صنایع و شركت ها باید سوار ماشین زمان شویم و سالیانی نه بسیار پرتعداد به گذشته برگردیم. سناریوی افول برخی کارخانه های تولیدی ما در زمانی پیش از راه اندازی و بهره برداری آنها كلید خورده است.

زمانی كه در اوایل دهه هفتاد، هنگامی كه موسسان این شرکت ها، تسهیلات راه اندازی كارخانه ها را دریافت می كردند به جای خرید تجهیزات خطوط تولید و تكنولوژی به روز همان دوران، دستگاه ها و ماشین آلات مستعمل، كهنه و از رده خارج شده اروپایی را با قیمتی نازل، خریداری كرده و نصب و راه اندازی نمودند.

توجه داشته باشید که آن زمان تکنولوژی خریداری شده برای اروپایی ها از رده خارج بود اما برای ما نه، شاید هم آن موقع خیلی تصمیم نابه جایی نبود اما مسئله زمانی رنگ و بوی مشکل به خود می گیرد که آن دستگاه ها و همان تكنولوژی از رده خارج بیست سال قبل هم اكنون نیز در حال كار می باشد.

هزینه نگهداری بسیار بالا، سرعت پایین تولید، تعداد زیاد اپراتور و نیروی انسانی مورد نیاز، كیفیت پایین محصول تولیدی، مصرف انرژی زیاد، قطعات یدكی كمیاب و . . . تصورش را بكنید خیلی نیاز به توضیح ندارد. برای این چنین كارخانه ای اتفاقات اخیر در حكم آخرین میخ هایی است كه بر تابوت این كسب وكار زده می شود.

داستان دیگر، حكایت نخ نما شده مدیریت در كشور ما می باشد. هنوز هم هست در كشور، كارخانه های بزرگی كه به صورت یك كارگاه اداره می شوند، بدون سیستم مدیریت مدون، بدون توجه به سطح عملكرد کیفی مجموعه، بدون تلاش برای ارتقاء بهره وری و بدون خیلی چیزهای خوب دیگر و شاید مانند بهینه سازی مصرف انرژی.

با اینكه پیش تر گفتم باز هم تکرار می کنم، نمی خواهم عوامل سیاسی، اقتصادی و بعضا تدابیر ناصواب مدیریتی را در ایجاد این شرایط سخت برای شركت های تولیدی، بی اهمیت جلوه دهم و عوامل آن را تبرئه كنم، فقط می خواهم توجه شما كه شاید از من بیشتر هم این وضعیت را چشیده اید، حس کرده و لمس نموده اید به این نکته جلب كنم كه به جز عوامل بیرونی و محیطی که در آن حوزه ها اراده و اختیار ما خیلی جاری و ساری نیست، عوامل درونی و پارامترهای داخلی هم در ایجاد شرایط نامطلوب برای سازمان های ما فاکتورهای تأثیرگذاری می باشند.

کاملا واضح است و باور دارم شركت هایی هستند که فقط و فقط به دلیل تحریم ها و عدم تهیه و تأمین مواد اولیه و یا بالا رفتن هزینه های خرید خارجی به مشكل جدی برخورده اند اما در كنار آنها شركت هایی هم هستند كه این تهدید را برگردانده و به مثابه فرصتی طلایی از آن استفاده كرده و می كنند.

برای برخی شركت ها تحریم باعث شده كه رقبای خارجی از بازار كشور حذف شده و سهم بازار را از آن خود كنند. برای بعضی دیگر بالا رفتن قیمت پول های خارجی باعث شده كه دیگر واردات به صرفه نباشد و باز هم باعث خروج محصولات رقبا از بازار شده و جای شركت های داخلی بازتر شده و كسب و كارشان رونقی فزونی یافته است.

شركت های واجد هوش تجاری بالاتری هم هستند كه از این فرصت به خوبی بهره برداری كرده و با صادر نمودن محصولات خود و از اختلاف زیاد ارزش ریال و ارزها و پول های خارجی، درآمد بالایی را نصیب خود كرده اند. یعنی به ریال تولید كرده و به دلار می فروشند.

بسیاری از شركت های تولیدی تا همین اواخر برق، گاز و . . . را جزء هزینه های خود محسوب نمی كردند، با همان سطح عملکرد متوسط و با کیفیت عادی، هر چه قدر تولید می كرده اند، می فروختند و سود خوبی هم می كردند. کمابیش شاهد بوده ایم كه مدیر ارشد سازمان خیلی به توقفات و خرابی ها اهمیت نمی داد و نه توجه جدی به درصد ضایعات و دوباره كاری داشته و نه به راندمان و بهره وری و . . .

اما الان مصرف انرژی اهمیت پیدا كرده است، شاخص های عملكردی مانند بهره وری و راندمان، محاسبه و پایش می شود و خلاصه سیستم های مدیریت و تکنیک ها و ابزارهای بهبود، مشتری پیدا كرده اما بعضی مواقع ناگهان زود دیر می شود!

توجه داشته باشید كه یك شركت با سطح عملكرد و میزان سودآوری حتی عادی، پس از هر ۱۰ تا ۱۵سال، باید بتواند پول خرید تكنولوژی تولید به روز را كنار گذاشته باشد. اما شما در جریان باشید كه این اتفاق در كمتر شركت ایرانی روی می دهد و درآمد و سود بنا به هزار دلیل منطقی و غیر منطقی معمولا سر از جاهای دیگری در می آورند.

به جز تحریم ها و مسائل بین المللی، چه عوامل دیگری در رکود صنعت موثر هستند؟

به جز تحریم ها و مسائل بین المللی، چه عوامل دیگری در رکود صنعت موثر هستند؟

صاحب یك شركت تولیدی سنگ های ساختمانی كه هم معدن سنگ داشت وهم كارخانه سنگبری و فرآوری محصولات نهایی، می گفت كه بخشی از مواد اولیه خود یعنی بلوك های سنگ خام را در كارخانه های خود به كار گرفته و به محصول نهایی تبدیل می كند و بخشی را به چین می برد تا در آنجا برش زده شده و پرداخت شود و سپس آنها را به ایران آورده و یا از طریق دوبی به اروپا صادر می كند.

می گفت كه تكنولوژی كارخانه اش مال ۱۰ سال پیش ایتالیا است. توجه كنید كه خیلی قدیمی نیست اما در جواب كه چرا به چین مواد را می فرستد، می گفت كه چینی ها ( نقل به مضمون چون دقیقا خاطرم نیست اما تقریبا همین نسبت را داشت) از یك بلوكه سنگ خام، ۲۴مترمربع سنگ ساختمانی مرغوب در می آورند و كارخانه خودم ۶ متر مربع!

به نظرم ناسزا دادن به چینی ها دردی را دوا نمی كند. دهه ها پیش مدیران اروپایی و آمریكایی، ژاپنی ها را ناسزا می گفتند و ما الان چینی ها را. آن ها ( چینی ها ) در یک مورد، یعنی تولید سنگ نما ساختمان، ۴ برابر ما راندمان و بهره وری دارند.

طبیعی است كه قیمت محصولات آن ها بسیار پایین تر از تولیدات ما باشد. در كنار حجم تولید، كیفیت نیز عامل مهمی است. كالاهای بنجلی كه برخی از چین وارد می كنند را به حساب كل محصولات چینی نگذارید. همین لپ تاپ مرغوب، همین گوشی لمسی هوشمندی كه روی میز و در دست شماست ساخت همان كشور چین است، بهتر است که بگذریم.

عبور از بحران و گذشتن از دوران ركود نیز مكانیزم ها و سیاست های خاص خود را می طلبد. دفعتا نمی توان شرایطی را كه محیط بیرونی به شركت ما تحمیل كرده تغییر داد و مشكل را برطرف نمود. مهم است بدانیم كه ما هم در آسیب پذیری شركت مان در برابر این تهدیدها سهیم هستیم.

بسیار سخت است، شاید برای بعضی ها هم دیرشده و دیگر امكانپذیر نباشد، اما بسیاری دیگر می توانند با اتخاذ سیاست هایی، دست کم، بقا و ادامه حیات کسب و کار را باعث شده تا در صورت گشایش شرایط بیرونی که امیدوار هستیم روی دهد، این بار طوری فكر كنیم و جوری عمل كنیم كه در برابر تهدیدات آینده تا به این حد آسیب پذیر نباشیم.

 

1 پاسخ
  1. جواد غلامی
    جواد غلامی گفته:

    سلام مهندس جان
    با ۱۴ سال تجربه حسابداری صنعتی در تولید وکارخانجات و حدود ۵ سال ساختمان سازی ،کلیه موارد گفته شده صحیح میباشد
    ولی عدم ارائه تحلیل اقتصادی، خرد و کلان و تغییرات بازار سرمایه نباید فراموش شود، گرایش سیاسی دولت ها، مسیر بازار را مشخص می کند، رانتهای اقتصادی، انحصار طلبی و موارد مشابه به فعال اقتصادی چه مسیری را نشان می دهد؟
    سرمایه دار دنبال کسب سود است و این اصل اول تجارت می باشد.

    پاسخ

ثبت دیدگاه

مایل به ملحق شدن به بحث هستید ؟
به ما بپیوندید !

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.