استراتژی مدیریت دانش در برابر رقبا

استراتژی مدیریت دانش، تعیین موقعیت استراتژیک دانش سازمان در برابر دانش رقبا

مدل های مختلفی برای تدوین استراتژی مدیریت دانش ارائه شده است که مبتنی بر شرایط درونی و محیط بیرونی شرکت، کارکنان سازمان و تکنولوژی در اختیار، رویکردهای متفاوتی را پیشنهاد می‌دهند. این‌جا روش و ابزاری را مطرح می‌کنیم که وضعیت و موقعیت سازمان را به لحاظ دانشی که در اختیار دارد در مقابل دانشی که رقبایش در خدمت دارند را بررسی کرده و اطلاعاتی را پیش روی می‌گذارد تا در تدوین استراتژی مدیریت دانش سازمان استفاده شود.

می دانیم که دانش، پدیده ای سیال است، جز آن، صنعت، بازار و محیط کسب و کار نیز پرشتاب به سمت تغییر و تحول می رود. پس بدیهی باید فرض کنیم که هرگونه ارزیابی از وضعیت کنونی، ثابت و پایدار نبوده و به سرعت تغییر خواهد کرد. با این حال، روش مورد نظر مانند دوربین عکاسی است که تصویری لحظه ای و ترسیمی استاتیک، از وضعیت کنونی به دست می دهد و همانطور که انتظار داریم بنا به ذات دینامیک دانش و وضعیت بازار و رقابت، شرایط تغییر کند، پس می توانیم آگاهانه آن را به کار گرفته ضمن آن که برنامه ریزی نموده تا در دوره های منظم و مقاطع زمانی مختلف این ارزیابی را به روزآوری کنیم.

در یک نوع تقسیم بندی، انواع دانش در سه دسته مختلف و در سه سطح، طبقه بندی شده اند. این متد توسط Zak ارائه شده است. وی معتقد است دانش استراتژیک سازمان با توجه به توانایی‌اش در حمایت از استراتژی های کسب و کار و پشتیبانی از توان رقابتی سازمان به سه سطح، تقسیم می شود که در ادامه می بینید.

سطوح سه گانه انواع دانش:
  • دانش پایه
  • دانش پیشرفته
  • دانش خلاقانه

هر یک از این سه سطح دانش، ویژگی های مشخصی دارند که در زیر ارائه شده است.

۱ – دانش پایه

این دانش معرف پایین ترین سطح دانش سازمانی است. این دانش در دسترس همه کارکنان شرکت قرار دارد. هر شرکت و هر کسب و کاری برای حضور و فعالیت در صنعت و بازاری خاص باید این دانش را به خدمت خود درآورده باشد. این، شرط لازم هست اما برای ادامه رقابت و باقی ماندن در بازار و صنعت، کافی نمی باشد.

۲ – دانش پیشرفته

سطح بعدی، دانش پیشرفته است و اگر سازمان، دانش پیشرفته را در اختیار گرفته باشد، می تواند به نسبت دیگر رقبا، قدری خود را متمایز کرده و از دیگر شرکت های فعال در صنعت، مقداری فاصله بگیرد. با به کارگیری دانش پیشرفته، شرکت می تواند تا حدودی اطمینان حاصل نماید که در بازار رقابت، باقی خواهد ماند.

این به آن معناست که دانش پیشرفته به مانند یک مزیت رقابتی بوده و وجود داشتن آن در یک سازمان، ابزار لازم و کارت های مناسب برای بازی کردن در زمین رقابت را به مدیران ارشد و استراتژیست های سازمان تقدیم می کند.

۳ – دانش خلاقانه

سطح سوم یا بالاترین سطح دانش سازمانی، دانش خلاقانه است و شرکتی که واجد دانش خلاقانه باشد می تواند خود را به صورت کاملا محسوس و متمایزی از صف دیگر رقبا جدا نماید زیرا که تافته اش جدابافته است! در اختیار داشتن این دانش به این معنا است که سازمان می تواند و امکان آن را دارد که با یک بازی مناسب، شرایط بازار را به دلخواه خود تغییر دهد و قوانین نانوشته رقابت را در صنعت و بازار و مابین رقبا و همکاران خود، از نو بنویسید.

این دانش برای سازمان یک مزیت رقابتی پایدار به همراه خواهد آورد به این شرط که متناسب با تغییرات صنعت، شرکت نیز جایگاه دانش خلاقانه خود را با اجرای برنامه های موثر مدیریت دانش، کماکان حفظ نماید.

*******

بالاتر، از سیال بودن دانش، دینامیک بودن شرایط و پویا بودن وضعیت سازمان در صنعت، صحبت کردیم و این که روش “عالیجناب زک” عکسی از وضعیت هم اکنون به دست می دهد. این مسئله نکاتی خاص را در پی دارد، یعنی ممکن است سازمانی در بالاترین سطح دارایی دانشی و به‌کارگرفتن موثر و اثربخش آن هم باشد، اما این همه، تضمینی برای موفقیت در همه فصول نیست.

دانشی که هم اکنون دانش پیشرفته محسوب می شود، در برخی صنایع و کسب و کارها ممکن است به سرعت، تبدیل به دانش پایه بشود. یعنی ممکن است نه در طولانی مدت که حتی در میان مدت، دانش سازمان از سطح خلاقانه حال حاضر به درجه دانش پیشرفته، کاهش یافته و در ادامه به دانش پایه، بدل شود. دانستن این نکته باید باعث شود که در برنامه ریزی و اجرای استراتژی های دانش، آگاهانه اقدام نماییم.

ابزار بررسی و تحلیل دانش سازمان در حوزه رقابت را در تصویر زیر می بینید.

استراتژی مدیریت دانش سازمان نسبت به رقبا

استراتژی مدیریت دانش سازمان ، تعیین موقعیت استراتژیک دانش شرکت نسبت به رقبا

در تصویری که از مدل تحلیل موقعیت دانش، ارائه شده است، دو محور متقاطع، معرف دو عامل اصلی وجود دارد که به واسطه این دو عامل، وضعیت دانش سازمان، تحلیل شده و مورد بررسی قرار می گیرد. محور عمودی، دانش سازمان و محور افقی، دانش رقبا یا هر رقیب خاص را نشان می دهد.

مقادیر نشانه گذاری شده روی هر یک از محورها می تواند یکی از سه سطح دانش های تعریف شده بالا را به خود بگیرد. یعنی سازمان یا رقیب آن که موضوع تحلیل و بررسی ما هستند می توانند واجد دانش پایه، دانش پیشرفته یا دانش خلاقانه باشند. همچنین ناحیه دوبعدی بین دو محور به پنج قسمت تقسیم شده است که در ادامه تعریف شده اند. هنگامی که سعی داریم وضعیتی را تحلیل کنیم، قرار گرفتن نقطه تقاطع در هر یک از این پنج منطقه، گویای موقعیت رقابتی راهبردی سازمان در صنعتی است که در آن فعالیت می کند.

حوزه های پنج گانه موقعیت رقابتی به شرح زیر می باشند:
  • نوآور
  • رهبر
  • رقیب
  • عقب مانده
  • در معرض ریسک

با تعیین موقعیت حاصل از به هم رسیدن سطح دانش سازمان و رقیبش که در کدام ناحیه، واقع می شود می توانیم شرایط سازمان نسبت به رقبایش را به لحاظ دانش راهبردی‌شان بسنجیم. به عنوان مثال اگر سازمان واجد دانش پایه باشد و رقیبش دارای دانش خلاقانه، در این صورت ناحیه متقاطع در منطقه در معرض خطر واقع می شود و این بدان معناست که وضعیت شرکت، مخاطره آمیز بوده و سازمان در معرض ریسک قرار می گیرد.

در مثالی دیگر اگر سازمان، دارای دانش پیشرفته باشد و دانش رقیب، در سطح پایه باشد، در این صورت، موقعیت حاصل از تقاطع سطوح دانش دو سازمان، در ناحیه رهبر واقع می‌شود. این موقعیت، گویای شرایطی است که شرکت می تواند در صنعتی که فعال است، داعیه رهبری داشته باشد.

 

مراجع :

Developing a Knowledge Strategy 1999     Michael H. Zack

پیمان اخوان  –  مریم دهقانی  ۱۳۹۴

0 پاسخ

ثبت دیدگاه

مایل به ملحق شدن به بحث هستید ؟
به ما بپیوندید !

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.